نخودی

ساخت وبلاگ

امکانات وب

امروز۳۰فروردین ۹۶هست  قضاوت کردن در مورد دیگران در صلاحیت هیچ کس نیست  بابام که خیلی دوسش داشتم از بینمون  رفت ،دو سه ماه گذشته ،نگهداری از مادرم با منه ،اما غز پسش بر نمیام چون برخلاف بابام ،ی اخلاقای بدی داره ک تحملش برام خیلی سخته.و ی عمر کاراشو با زور پیش برده ، و الکی عادت داره هفته ای دو سه بار باید دکتر ببرمش ، با اینکه هشتاد و دو سالشه ، و آزمایش و ...هیچ مشکلی نداره خدارو شکر ، نقندی نه چربی و ن ... فقط چشماش سو نداره ،و زانو هاش درد میکنه .و باید مسکن مصرف کنه ،  مثل موقعی ک بابا زنده بود طبق عادت ی دیگ برنج درست میکنه و روز بعد میریزه  دستم خالیه  امروز ۹خردا ده ، این ماه حتی ی پنجاه تومن هم در آمد نداشتیم دارم داغون میشم ، با اینکه هشت ساله سرطان دارم و اما یکساله برا چکاب نتونستم برم ، الیناا آسم داره شبا از بس سرفه میکنه نمیتونه بخابه ، یکماهه ک نادک هم قلبش درد میگیره و زده ب دست چپش و انگشتاش بی حس شده ، اما حتی نون شبم نداریم  برااا همین نمیتونه دکتر بره ،  نمیدونم چیکار کنم خدایااااا ، ی دختر دانشحووو ، ی بچه ی مریض ک آسم داره و ومنم ک تکلیفم معلوم نیست ، وهمسرم هم دیگه قلبش طاقت نداره ،   ما یطرف ، مادر م هم طرف دیگه ..... خدایااا ی راهی جلو پامون بزار ، خدایااا  نخودی...ادامه مطلب
ما را در سایت نخودی دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : roja11 بازدید : 29 تاريخ : شنبه 17 دی 1401 ساعت: 21:59

وقت بخیر  امروز۳۰خرداد۹۶هست  این اواخرخواهرزاده هام مثل طلب کاراا با همسرمو ما رفتار میکنن ارث پدر میخان ،مشکلشون خونه اییه که مادرم ب من داده ،پدرخدا بیامرزم چهار هزار متر باغ ب هر کدوممون داده وپشت خونه ،باغرو قرار شده بین مادوتا نصف کنن،و راه بارها و سالهاا تکرار کردن ،ک من از طرف خ.نه ی مادرم برم و خواهرم  از طرف راه برادر مون. ،اما برادرم که خرش از پل گذشت .و برای بچه هاش خونه وزندگی ساخت یادش  رفت ک خواهری داره، ،ب من ربطی نداره ، ک اینااا از من طلب کارن ، با همه ی اینااا گفتم که بیاد از راه من بره اما خواهرم ب من میگه خودتون میدونین شما و وجدانتون ...ً......ً.این حرفش برای من خیلی گروننننننه بخاطر حرفش و رفتار طلب کارانه بچه هاش شمایی ک ...باشین چیکار میکنین خونه رو بابا سالها قبل ب مادرم داده وبعد دادنش چند بار کم کرد راهی که به برادرم داده رو از خونه ایی ک ب مادرم داده کسر کرده ،و بازم دوباره زمین خونه سرایی که مجتبی داده ازمین ما دوتا خواهر و مادرم کم کرد. نخودی...ادامه مطلب
ما را در سایت نخودی دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : roja11 بازدید : 79 تاريخ : يکشنبه 5 تير 1401 ساعت: 5:08

بابای عزیزم ، اومد دیدنم ، با دیدنم ، موقعی که داشت میرفت گفت میرم برات چهار ،پنج میلیون پول تهیه میکنم  رفت با برادرم که صحبت کرد دعواشون شد چند روز گذشت اما ظاهرا هرشب و روز جنگ و دعوا داشتن تا حدی که بابا م اینقد از دستشون عصبانی میشد که با عصا میخواست اونارو بزنه .(اوایل برادرم انگار میکرد و میگفت بارخرین هنوز پول نداده هنوز بار رو نکنده ، اما بار رو خیلی زود کندن ، بار هم کنده شد اما باز هم پول رو به بابام نداد حتی بار‌خرین رو نیاورد بابا ببینه ، بابام هیچ سال اینطوری باغشو نمیفروخت ، وقتی بابا خیلی داد و بیداد میکرد گفتن فقط ده ،پونزده میلیون بیشتر نمونده ، بابا میگفت امسال که پنجاه ،شصت نخودی...ادامه مطلب
ما را در سایت نخودی دنبال می کنید

برچسب : آسمونی, نویسنده : roja11 بازدید : 61 تاريخ : يکشنبه 29 مرداد 1396 ساعت: 21:57

وقت بخیر  امروز۳۰خرداد۹۶هست  این اواخرخواهرزاده هام مثل طلب کاراا با همسرمو ما رفتار میکنن ارث پدر میخان ،مشکلشون خونه اییه که مادرم ب من داده ،پدرخدا بیامرزم چهار هزار متر باغ ب هر کدوممون داده وپشت خونه ،باغرو قرار شده بین مادوتا نصف کنن،و راه بارها و سالهاا تکرار کردن ،ک من از طرف خ.نه ی مادرم برم و خواهرم  از طرف راه برادر مون. ،اما برادرم که خرش از پل گذشت .و برای بچه هاش خونه وزندگی ساخت یادش  رفت ک خواهری داره، ،ب من ربطی نداره ، ک اینااا از من طلب کارن ، با همه ی اینااا گفتم که بیاد از راه من بره اما خواهرم ب من میگه خودتون میدونین شما و وجدانتون ...ً......ً.این حرفش برای من خیلی گرونن نخودی...ادامه مطلب
ما را در سایت نخودی دنبال می کنید

برچسب : نخودی, نویسنده : roja11 بازدید : 100 تاريخ : يکشنبه 29 مرداد 1396 ساعت: 21:57